Jackendoff and The Philosophy of Language
Main Author: | Elmira Esmaeelpour |
---|---|
Format: | info Lainnya Journal |
Bahasa: | fas |
Terbitan: |
, 2019
|
Subjects: | |
Online Access: |
https://zenodo.org/record/3339898 |
Daftar Isi:
- در این مقاله معناشناسی مفهومی را از دیگاه فلسفه زبان که توسط جکنداف معرفی شده است بررسی میکنیم. معناشناسی مفهومی یک رویکرد ساختگرایانه به مطالعه معنایی زبان طبیعی است. هدف آن ارائه ویژگیهایی از عناصر مفهومی از کلمات و جملاتی است که افراد آنها را درک میکنند. در این دیدگاه به یادگیری زبان کودک و جنبه روانشناسی زبان توجه بسیار شده است. جکنداف واژگان را به سه قسمت تقسیم میکند: واجشناسی، نحو و مفهوم. او ادعا میکند که یک روش تجزیهای برای کشف ساختار مفهومی ضروری است، که در آن مفاهیم به کوچکترین عناصرشان تقسیم میشوند. معناشناسی مفهومی یک مجموعه محدودی از اولویتهای روانی و یک مجموعه محدود از اصول ترکیب ذهنی است که بر تعامل آنها تأثیر میگذارد. هدف اساسی معناشناسی مفهومی این است که چرایی و چگونگی درک گفتار توسط انسان را توضیح دهد. براساس این هدف، دو تعهد نظری به وجود میآید. تعهد اول تعهد ذهنی/ روانشناختی - و عصبشناختی است و تعهد دوم تعهد "کاربردشناسی" و "دانش جهانی" است. در این نظریه عبارات زبانی از طریق معنای آنها انتقال مییابند. معنای یک واژه یا جمله یک عنصر آزاد در جهان نیست. در عوض، معنای یک واژه، به عنوان یک ساختار ذهنی ذخیرهشده در ذهن گویشور رمزگذاری میشود. معنای یک جمله نیز باید به عنوان یک ساختار ذهنی در نظر گرفته شود که در ذهن سخنگویان به صورت نظاممند از معانی اجزای آن ساخته شده است. در این مفهوم، معنا باید همیشه به کاربرد زبان نسبت داده شود.